داستان عاشقانه و غمگین

 

asheq جملات کوتاه عاشقانه تیر 92

دختر و پسر که زمانی همدیگرو با تمام وجود دوست داشتن بعد از پایان ملاقاتشون با هم سوار یه تاکسی شدن و آروم کنار هم نشستن . . .

.

.

.

.

بقیه جملات در ادامه مطلب …

[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 5:7 عصر ] [ مسافر ]

نظر

داستان گریه آور عاشقانه دختر و پسر (قلب)

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم.


تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی...شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید...
ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 4:57 عصر ] [ مسافر ]

نظر

جدیدترین دل نوشته های غمگین و عاشقانه 92 | جملات عاشقانه جدید آذ

صحبت از دیروز و امروز و فردا نیست ،

صحبت از توست و تو یعنی همیشه !

 

 

جدیدترین دل نوشته های غمگین و عاشقانه 92 | جملات عاشقانه جدید آذر 92

 

 

پسر : بزرگترین آرزوت چیه ؟

دختر : اینکه عشقمو زیر بارون بغل کنم ! تو چی ؟

پسر : اینکه اون من باشم !

 

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 4:56 عصر ] [ مسافر ]

نظر

رمان ایرانی و عاشقانه چشم های بارانی | baeuti کاربر انجمن نودهشت

رمان ایرانی و عاشقانه چشم های بارانی | baeuti کاربر انجمن نودهشتیا

رمان ایرانی و عاشقانه چشم های بارانی | baeuti کاربر انجمن نودهشتیا نام کتاب : چشم های بارانی

رمان ایرانی و عاشقانه چشم های بارانی | baeuti کاربر انجمن نودهشتیا نویسنده : baeuti کاربر انجمن نودهشتیا

رمان ایرانی و عاشقانه چشم های بارانی | baeuti کاربر انجمن نودهشتیا حجم کتاب : 1?87 مگابایت

رمان ایرانی و عاشقانه چشم های بارانی | baeuti کاربر انجمن نودهشتیا تعداد صفحات : 104

رمان ایرانی و عاشقانه چشم های بارانی | baeuti کاربر انجمن نودهشتیا خلاصه داستان :

دختری به نام باران که بر خلاف ظاهر شادی که داره خیلی غمگینه ، اما تصمیم گرفته که برای اولین بار با یه پسر دوست بشه و غم هاش و با اون تقسیم کنه ولی …….

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 92/9/5 ] [ 8:57 عصر ] [ مسافر ]

نظر

رمان ایرانی و عاشقانه 20 مهر باران می بارید | amitis kian کاربر

رمان ایرانی و عاشقانه 20 مهر باران می بارید | amitis kian کاربر انجمن نودهشتیا

رمان ایرانی و عاشقانه 20 مهر باران می بارید | amitis kian کاربر انجمن نودهشتیا نام کتاب : 20 مهر باران می بارید

رمان ایرانی و عاشقانه 20 مهر باران می بارید | amitis kian کاربر انجمن نودهشتیا نویسنده : amitis kian کاربر انجمن نودهشتیا

رمان ایرانی و عاشقانه 20 مهر باران می بارید | amitis kian کاربر انجمن نودهشتیا حجم کتاب : 0?7 مگابایت

رمان ایرانی و عاشقانه 20 مهر باران می بارید | amitis kian کاربر انجمن نودهشتیا تعداد صفحات : 55

رمان ایرانی و عاشقانه 20 مهر باران می بارید | amitis kian کاربر انجمن نودهشتیا خلاصه داستان :

20 مهر باران می بارید ، دفتر خاطرات مرد جوان متأهلیست که زندگی نرمالی داشت، و گرفتار عاشقی شد. عشق دختر دبیرستانی! ….

 

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 92/9/5 ] [ 8:52 عصر ] [ مسافر ]

نظر

دانلود رمان هیراد | .سیاوش. کاربر نودهشتیا

 

دانلود رمان هیراد | .سیاوش. کاربر نودهشتیا

دانلود رمان هیراد | .سیاوش. کاربر نودهشتیا نام کتاب : هیراد

دانلود رمان هیراد | .سیاوش. کاربر نودهشتیا نویسنده : .سیاوش. کاربر انجمن نودهشتیا

دانلود رمان هیراد | .سیاوش. کاربر نودهشتیا حجم کتاب : 2?27 مگابایت

دانلود رمان هیراد | .سیاوش. کاربر نودهشتیا تعداد صفحات : 248

دانلود رمان هیراد | .سیاوش. کاربر نودهشتیا خلاصه داستان :

هیراد دندونپزشکی 30 ساله هستش که پای چوبه دار شروع به مرور زندگیش و اتفاقاتی میکنه که اون رو به این نقطه رسوندن… از کودکیش و مادری که اون رو توی سرمای زمستان پشت در یک خونه ول میکنه ، پیشنهاد ازدواجی که بهش داده میشه ، نجات دختری که قصد خودکشی داشته و دختری که به دروغ هیراد رو دوست پسرش معرفی می کنه و هیراد مجبور به ازدواج باهاش میشه.  اما بعد از ازدواج متوجه رازهایی میشه که در زندگی اون دختر میشه و همین رازها بودن که اون رو به این نقطه رسوندن…

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 92/9/5 ] [ 8:50 عصر ] [ مسافر ]

نظر

دانلود رمان دیدار | الناز دادخواه و پویا رنجبر فرد کاربران نودهش

دانلود رمان دیدار | الناز دادخواه و پویا رنجبر فرد کاربران نودهشتیا

دانلود رمان دیدار | الناز دادخواه و پویا رنجبر فرد کاربران نودهشتیا نام کتاب : دیدار

دانلود رمان دیدار | الناز دادخواه و پویا رنجبر فرد کاربران نودهشتیا نویسنده : الناز دادخواه و پویا رنجبر فرد  کاربران انجمن نودهشتیا

دانلود رمان دیدار | الناز دادخواه و پویا رنجبر فرد کاربران نودهشتیا حجم کتاب : 1?87 مگابایت

دانلود رمان دیدار | الناز دادخواه و پویا رنجبر فرد کاربران نودهشتیا تعداد صفحات : 184

دانلود رمان دیدار | الناز دادخواه و پویا رنجبر فرد کاربران نودهشتیا خلاصه داستان :

الناز یه دختر شاد و شیطونه که زندگی سرخوشی داره .  به تازگی با پسرخاله صمیمی ترین دوستش آشنا میشه و این آشنایی از اول با لجبازی شروع میشه و …

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 92/9/5 ] [ 8:48 عصر ] [ مسافر ]

نظر

داستان عاشقانه و غمگین اثبات عشق

 

داستان عاشقانه و غمگین اثبات عشق - www.TakPayamak.com

 

پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم . ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم و سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود . اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به وضوح حس می کردیم …

می دونستیم بچه دار نمی شیم ، ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی ازماست ، اولاش نمی خواستیم بدونیم . با خودمون می گفتیم عشقمون واسه یه زندگی رویایی کافیه ، بچه می خوایم چی کار ؟

در واقع خودمونو گول می زدیم ، هم من هم اون ، هر دومون عاشق بچه بودیم …

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 92/9/5 ] [ 6:42 عصر ] [ مسافر ]

نظر

داستان عاشقانه: عشق تا پای جان

 

 

http://up.4ufun.ir/up/4youfun/mup/er1.jpg

روزی مرد ثروتمندی همراه دخترش مقدار زیادی شیرینی و خوردنی به مدرسه شیوانا آورد و گفت اینها هدایای ازدواج تنها دختر او با پسر جوان و بیکاری از یک خانواده فقیر است.
شیوانا پرسید: چگونه این دو نفر با دو سطح زندگی متفاوت با همدیگر وصلت کرده اند؟

مرد ثروتمند پاسخ داد: این پسر شیفته‌ی دخترم است و برای ازدواج با او خودش را عاشق و دلداده نشان داده و به همین دلیل دل دخترم را ربوده است. درحالی که پسر یکی از دوستانم، هم نجیب است و هم عاقل، با اصرار می‌خواهد با دخترم ازدواج کند اما دخترم می‌گوید او بیش از حد جدی نیست و شور و جنون جوانی در حرکات و رفتارش وجود ندارد. اما این پسر بیکار هرچه ندارد دیوانگی و شور و عشق جوانی‌اش بی‌نظیر است. دخترم را نصیحت می‌کنم که فریب نخورد و کمی عاقلانه‌تر تصمیم بگیرد اما او اصلا به حرف من گوش نمی‌دهد. من هم به ناچار به ازدواج آن دو با هم رضایت دادم.
شیوانا از دختر پرسید: چقدر مطمئن هستی که او عاشق توست؟…

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 92/9/5 ] [ 6:38 عصر ] [ مسافر ]

نظر

داستان عاشقانه ی پیانو

 

داستان عاشقانه پیانوReviewed by --> آسمونی on Feb 23 Rating:    

love story of piano داستان عاشقانه پیانو

 

چشماشو بست و مثل هر شب انگشتاشو کشید روی دکمه های پیانو .

صدای موسیقی فضای کوچیک کافی شاپ رو پر کرد .

روحش با صدای آروم و دلنواز موسیقی , موسیقی که خودش خلق می کرد اوج می گرفت .

مثه یه آدم عاشق , یه دیوونه , همه وجودش توی نت های موسیقی خلاصه می شد .

هیچ کس اونو نمی دید .

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 10:0 عصر ] [ مسافر ]

نظر