سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفر آخرت

گویند : صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت.

نمازگزاران ، همه او را شناختند ؛ پس ، از او خواستند که پس از نماز بر منبر رود و پند گوید و او پذیرفت.

نماز جماعت تمام شد. چشم ‏ها همه به سوى او بود.

مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.

بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت :

مردم! هر کس از شما که مى ‏داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، برخیزد !

کسى برنخاست.

گفت : حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد !

باز کسى برنخاست.

پس گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید ؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید !



[ جمعه 93/6/7 ] [ 6:39 عصر ] [ مسافر ]

نظر