سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من و او

من

پسرک عاشقی را می شناسم

که در آغوشم آرام می گیرد

در میانه ام زندگی میکند

در دستانم گل می گذارد

و بر تمامیت من بوسه می زند

چشم هایش که بی تردید و شفاف

نگاهم کرده است ساعت ها

بر جای جای روحم

آواز سر داده اند

و من

سرشارم از او

خالی شده ام ز خود

ز پوچی

ز تنهایی

سروده است مرا

چه نرم

و چه نازک

و من

دخترکی میشوم

در دستان نوازشگر او

می سراید مرا

می نوازد مرا

می نشاند مرا

در عمیق ترین زوایای ذهنم

آنجا که دیگر

من هستم و او



[ دوشنبه 92/11/28 ] [ 7:17 عصر ] [ مسافر ]

نظر