سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق با طعم خیانت

شین دانشجوی سال دوم دانشگاه که چندان دل خوشی از رشته ی تحصیلی اش

ندارد بعد از  برگشت از مرخصی  تحصیلی با دختری به نام دانی اشنا میشود

دختریکه خصوصیات  عجیب و متناقضی دارد که در وهله ی اول برای شین که دختری

 ساده وروراست است شدیدا جلب نظر میکند دانی با نگاه تیز و جستجوگرش به

 راحتی پی میبرد که شین به یکی از دانشجویان مطرح دانشگاه به نام حامی

 دلباخته است و با اعلام اینکه حامی یکی ازدوستان نزدیک خانوادگی انها است شین را شگفت زده میکند.

  دانی و شین هردو دخترانی با اندام چاق هستند  که دغدغه ی ذهنیشان رژیم

 گرفتن و پناهنده شدن به انواع رژیمهای لاغریست این جریان وقتی شدت میگیرد که

 دانی به شین پیشنهادمیکندکه برای اصلاح اندام و جلب تو.جه حامی به رژیم و


ورزش روی بیاورد و در کنار ان در یکی از روزها به شین این وعده را میدهد که  در

 سفریکه به مناسبت تولدش  بر اه میاندازند وحامی پای ثابت ان سفر است شین را

هم شرکت دهد تا فرصتی برای نزدیک شدن به حامی بدست بیاورد از سوی دیگر 

   دوست شاهین       برادرشین بنام (مهرشاد ) در جریان رفت و امد به منزل انها

شین را دیده و به او شدیدا علاقمند میشود ولی  د رهمان حا لت تردید برای ابراز یا

عدم ابراز این علاقه به شین با تاسف متوجه میشود شین به شخص دیگری علاقمند

 است در این فاصله د رجریان یک کوهنوردی پای دانی میشکند و برنامه ی سفر

 برهم میریزدو قرار میشود تنها یک شب یک میهمانی مفصل برگزار شود شین  با

 تمهیدات فراوانی خود را به بهترین شکل میارایدو به میهمانی میرودو انجا احساس میکندکه کمی موردتوجه حامی قرار گرفته است.

 درست بعد از میهمانی شین با برخورد سردوزننده ی دانی و خانواده اش روبه رو

میشودو بعداز چندماه دوستی صمیمانه سخت یکه میخورد دانی مدتی به دانشکده

 نمیاید و ازانجا که فصل امتحانات است شین سعی میکند بادرس خواندن به اوضاع مسلط شود .

   در جریان رفت و امد به کتابخانه ای که شین دران درس میخواند با دوست دختر

برادرش به نام اگرین اشنا میشودو اگرین  جریان مطلقه بودنش  را برای شین تعریف

میکندو میگوید مهرشاد از این موضوع باخبر است و شین پیشنهاد میکندخودش این

موضوع را با برادرش در میان بگذارد و بامهرشادتماس میگیردو ازاو میخواهددر رابطه ی انها دخالتی نکند  .

امتحانات شین به پایان رسیده و تنها یک واحد عملی بیشترنمانده که باز سرو کله

 ی دانی پیدا میشودو بالاخره با کلماتی تحقیر امیزو زشت از شین میخواهد علاقه

 اش را به حامی فراموش کند و دیگر حرفی ازاو به میان نیاورد شین  این بار سخت

 ناراحت میشود دانی به او میگوید که حامی بلافاصله بعد از امتحان اخرش از پایان

نامه اش دفاع کرده و دیگر به دانشکده نخواهد امدو شین دیگر اورا نمیبیند از این

روست که شین که همه ی راههارا بسته میبیند تصمیم میگیرد لااقل با حامی

خداحافظی کندو ماجرای عشقش را که حدس میزند دیگران بصورت ابلهانه و تمسخر امیزی به دست حامی رسانده باشند به زبان خودش بیان کند .

حامی با شنیدن حرفهای شین خیلی مودبانه به او میگوید که قصد هیچ ارتباطی

نداردو برای علاقه ی پاک شین ارزش قائل است       دراین فاصله دانی مجددا با

شین تماس میگیردوتا میخواهد بنا به رویه ی جدیدش دوباره اورا ازار دهد که شین به

 او میگوید با حامی صحبت کرده و حالا همه چیز به پایان رسیده است .

دانی در ظاهر چیزی نمیگوید اما شین را که بدلیل فضای شلوغ وناامن خانه حتی

فرصتی برای گریستن ومدارا با روح رنجدیده ی خود پیدا نکرده  به کافی شاپی دعوت

کرده و ضمن تکرار دوباره ی حرفهای غیر منصفانه اش شین را متهم میکند که

دوستی اش بااو فقط بخاطر حامی بوده و حتی هدیه ای که شین با علاقه برای

 تولدش تهیه کرده بوده را باز میگرداند و دراخر به شین ضربه ی اصلی را

میزندومیگوید خودش نیز به حامی دلباخته است  و بعید هم نیست که حامی بخاطر موقعیت پدرش اورا انتخاب کند.

 شین که مدتها با رژیم غیر اصولی سلامتیش رابه خطر انداخته این برخورد را تاب

نمیاورد و حالش بهم میخورد اگرین که پرستار اورژانس است چون شاهین را پیدا نمیکند بامهرشاد تماس میگیرد و جریان رابه او اطلاع میدهد.

 مهرشاد اشفته خود را به بیمارستان میرساند در راه بازگشت از بیمارستان شین 

 که نمیخواهد مادرش با ظاهر اشفته ی ااوروبه رو شود به پیشنهاد مهرشاد به

منزلش میرودو د رانجا با تلنگری به احساسش  ناخوداگاه تمام ماجرا را برای مهرشاد میگوید 



[ پنج شنبه 92/9/28 ] [ 5:46 عصر ] [ مسافر ]

نظر