سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پاسخ شدید به طاغوت عراق

امام سجاد(ع) در تمام مصائب کربلاو اسارت، شرکت داشت، و سخت ترین و جانکاه ترین حوادث را تحمل کرد، او و همراهانش را به صورت اسیر، در کوفه به مجلس عبیدالله بن زیاد حاکم عراق که طاغوتى سنگ دل و بى رحم بود وارد نمودند. عبیدالله پس از گستاخى هاى بسیار بى شرمانه متوجه امام سجاد(ع) شد، و گفت: «این شخص کیست؟» یکى از حاضران گفت: على بن حسین(ع) است.

عبیدالله گفت: مگر خداوند على پسر حسین(ع) را نکشت؟ امام سجاد(ع) فرمود:

من برادرى به نام على بن حسین(ع) [على اکبر] داشتم، مردم او را کشتند.

عبیدالله با خشونت گفت: «بلکه خدا او را کشت.» امام سجاد(ع) فرمود: «الله یتوفى الانفس حین موتها; خداوند جانها را هنگام مرگشان، قبض مى کند.» عبیدالله گفت: آیا تو جرئت پیدا کرده اى پاسخ مرا مى دهى؟ سپس به ماموران جلادش گفت:

برخیزید و گردنش را بزنید.

حضرت زینب(س) به دفاع برخاست، و پس از گفتارى، خطاب به عبیدالله فرمود:

«اگر بنا است على بن الحسین(ع) را بکشى، مرا نیز با او بکش.» در این هنگام امام سجاد(ع) به عمه اش زینب(س) فرمود: آرام باش، تا من با عبیدالله سخن بگویم،سپس به عبیدالله رو کرد و با صلابت و قاطعیت فرمود: «ابالقتل تهددنى یابن زیاداما علمت ان القتل لنا عاده، و کرامتنا الشهاده; اى پسر زیاد! آیا مرا به کشتن تهدید مى کنى و مى ترسانى، آیا نمى دانى که کشته شدن عادت ما است، و شهادت مایه کرامت و سرافرازى ما مى باشد؟!»



[ شنبه 92/8/25 ] [ 7:43 عصر ] [ مسافر ]

نظر