ترکم مکن

 

ترکم مکن
حتی برای یک روز
زان رو که به انتظار
ایستگاهی متروک خواهم بود
خالی از قطار
ترکم مکن
حتی برای ساعتی
که دلتنگی چون بارانی
به آوارم فرو خواهد ریخت
و غبار
چون هاله ای
جای پایت به شنها امیدم می دهد
و مژگانت، آرامشم
عزیزترین !
ترکم مکن حتی برای ثانیه ای
وقتی تو نیستی
سرگردان سرگشته این سوال مداومم
که باز خواهی گشت آیا



[ پنج شنبه 92/12/15 ] [ 2:48 عصر ] [ مسافر ]

نظر

دوستتدارم

دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌

دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارمدوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم
دوستت‌دارم‌



[ پنج شنبه 92/12/15 ] [ 2:47 عصر ] [ مسافر ]

نظر

یاد

هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد

آن که بیناست مرا یاد تو می اندازد


تو که نزدیک تر از من به منی می دانی

دل که شیداست مرا یاد تو می اندازد

هر زمان نغمه ی عشقی ست که من می شنوم

از تو گویاست ، مرا یاد تو می اندازد


دیگران هر چه بخواهند بگویند که عشق

بی کم و کاست مرا یاد تو می اندازد

ساعتی نیست فراموش کنم یاد تو را

غم که با ماست مرا یاد تو می اندازد



[ پنج شنبه 92/12/15 ] [ 2:47 عصر ] [ مسافر ]

نظر

دلبندم

دلبندم
هیچکس
در نظرم همچون تو زیبا نیست
تنهایت نمیگذارم
از چه میهراسی
صورت هیچ ماهرویی
همچون صورت تو
مرا به بوسه افشاندن وانمی دارد

فراموشت نمیکنم
فقط کافیست دردایره ی رؤیت من باشی
اندوهگین مباش
با تو ام

مهربانیهایت
مرا به سوی تو میکشد
و حرارت عشقت
دلگرمم میسازدبه ماندن

عاشقت میمانم
تاآن زمان که دوستم داشته باشی
و میدانم
که عشقت تنها منم

و از یادم نمیبری
امااندوه من این است
که بیوفا میپنداری مرا
و میهراسی

که رهایت سازم
آه ، نازنین
اینگونه مباش
بااین خیال

عشق را خشن می یابی
و از لمس حریرش
باز میمانی
دلبندم

اگر دوستم داشته باشی
فراموشت نمیکنم
تنهایت نمیگذارم
اندوهگین مباش



[ پنج شنبه 92/12/15 ] [ 2:46 عصر ] [ مسافر ]

نظر

من با تو هستم...

باور نکن تنهاییت را
من در تو پنهانم تو در من
ازمن به من نزدیکتر تو
ازتو به تو نزدیکتر من

باور نکن تنهاییت را
تا یک دلو یک درد داری
تا در عبور از کوچه ی عشق
بر دوش هم سر می گذاری

دل تاب تنهایی ندارد
باور نکن تنهاییت را
هرجای ای دنیا که باشی
من با توئم تنهای تنها

من با توئم هر جا که هستی
حتی اگر با هم نباشیم
حتی اگر یک لحظه یک روز
با هم در این عالم نباشیم



[ پنج شنبه 92/12/15 ] [ 2:46 عصر ] [ مسافر ]

نظر

یاد تو

برای من بمون صنم
که گم بشه غم از تنم
چه می شود اگر نشی
 بهانه ی شکستنم

شکستنم برای تو
حدیث عاشقانه بود
نشستنم کنار تو
 حریم شاعرانه بود

 آمده ام که کم کنم
هراسه زخمی تنو
 آمده ای که گم کنی
 سیاهی شبه منو

یاد تو گم نمی شود لحظه ای از چشم ترم
نمی روی ، نمی رود خاطر خوبت از سرم
کمند آن نگاه تو بسته به جان و پیکرم



[ پنج شنبه 92/12/15 ] [ 2:46 عصر ] [ مسافر ]

نظر

چرا عاشق نباشم؟

 

کاش می تونستم چشمانم رو تهدید کنم

تا به خاطر تو اشک حسرت نبارن

وکاش می تونستم عشق رو فراموش کنم...

عاشقی تو این دوره معنایی نداره

دیگه نمی خوام عاشق باشم

اما نمیشه

می خوام عشق رو فراموش کنم

اما نمی تونم...

آخه میگن

هر کی عاشق نباشه آدم نیست...



[ پنج شنبه 92/12/15 ] [ 2:45 عصر ] [ مسافر ]

نظر

قدم

 

تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم

با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم

او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید
من برق چشم ملتهبت را رقم زدم

تا کور سوی اخترکان بشکند همه
از نام تو به بام افق ها ،‌ علمزدم

با وامی از نگاه تو خورشید های شب
نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم

هر نامه را به نام و به عنوان هر که بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم

تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد
شک از تو وام کردم و در باورم زدم

از شادی ام مپرس که من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم



[ پنج شنبه 92/12/15 ] [ 2:45 عصر ] [ مسافر ]

نظر

شکست

 

امروز دوباره دلم بی صدا شکست...

            با گریه ای غریب و غمی آشنا شکست...

                                   باز به داد دلم میرسیدی ای کاش...

                                                  که امروز دوباره دلم  بی صدا شکست !!



[ پنج شنبه 92/12/15 ] [ 2:44 عصر ] [ مسافر ]

نظر

طلوع صبح

در طلوع صبح برایت بهترین تحفه ها را از کوی عشاق، کوی دلتنگی یارت اوردم

سپیده دم صبح که چشمهای عاشقم را گشودم مثل همیشه قلب بیتابم تو را بهانه کرد نمیدانم این بار

چگونه ارامش کنم شاید با کلام های کودکانه شاید هم...

بهترین همسفر من؛ قصه من و تو قصه دریا و کوه است دریایی که تا پای کوه برسد خشک میشود. دل

 زیبایت را غرق نومیدی نکنم، بهترینم تو ای ستاره شبهای مستی ام وصال من و تو حکیات دو عاشق در

 به در و دیوانه شده وصال من و تو حکایت ابر و باران شده . دل من و تو به هم گره خورده  دل من دست از

 دلت نمیکشد شاید با حرفهای عاشقانه ات بود که مرا صید دلت کردی شاید چشمهای زیبایت بود که

نگاهی سرشار از عشق را برایم یاد اور شد و شاید هم حکمتی در این عشق پاک و زیبایمان است

محبتی که سرشار از عشق است در چشمان تو موج میزند و دلی که تو داری عین دریا عظیم است و

امشب مثل دیگر شبها نیست نمیدانم چرا دلم بی تابتر شده شید تو در این صیدت  برایش قصه عشق

نمیخوانی

اما تو چگونه دل زیبا و معصومم را در دلت زندانی کردی و چه وقت میله های این زندان را میگشایی تا

دلم ازاد و رها زندگی کند

مونس دنیای عاشقانه ام همه اینها را برای تو میسم تویی که روزی فراموش نکنی برای همیشه

عاشقت خواهم ماند



[ پنج شنبه 92/12/15 ] [ 2:44 عصر ] [ مسافر ]

نظر