دوستت دارم
من در آستانه ی عشق تو چه ملتمسانه چشمانم را می بندم و تو را در کنار خود می بینم. نمیدانم این چه نیروئی ست یاد تو به من امید می دهد،امید به زندگی
دلم را و تمام دلم را باختم
بی آنکه تو بدانی وچه حقیرانه و مبهوت
به چشمانت خیره شدم شاید راز نگاه گنگم
را بفهمی اما افسوس
حالا که گاه گاهی دلم برایت تنگ میشود
دیدارت را آرزو می کنم
که مرا به سوی تو می کشاند !
هروقت که تنهایی ها به سراغم می آید یاد توست که مرا از آن جدا می کند
یاد توست که مرا شاد نگه می دارد با یاد توست که من زنده ام
مونس شب های بی قراری ام دوستت دارم
[ سه شنبه 92/12/6 ] [ 8:52 عصر ] [ مسافر ]