سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در اوج عشق ???

در اوج عشق

هیچگاه مثل آن لحظه آرام نبودم آنگاه که تو را در آغوش  گرفتم
 
زیباترین و پر احساس ترین لحظه زندگی ام بود

لحظه ای که من و تو با هم به اوج عشق رسیدیم !

لحظه ای که احساس کردم تو تنهای تنها برای من می باشی !
 
لحظه ای که احساس کردم اینک یک اسیری در قلب مهربان تو می باشم
 
آن لحظه احساس میکردم که یک عاشق واقعی هستم ، عاشقی که مدتها بود
 
 انتظار چنین عشقی را می کشید
 
آنگاه که بر لبان تو بوسه زدم تلخی های زندگی همه از یادم رفتند و طعم شیرین
 
 زندگی و عشق را در کنار تو چشیدم !

هیچ لحظه ای در زندگی ام مثل لحظه در آغوش گرفتنت و بوسیدن از

 آن لبان سرخت
برایم زیبا نبود !

با افتخار تو را در آغوش خویش بردم و با غرور بر لبانت بوسه زدم و با احساس

 آرامش عشق به تو گفتم عزیزم خیلی دوستت دارم

سرت را بر روی شانه هایم گذاشتی و درد دلهای عاشقانه ات را در گوشم زمزمه

میکردی و من تنها نشسته بودم و به درد دلهای عاشقانه ات گوش میکردم

آن لحظه مانند پرنده ای بودم که در اوج آسمان آبی در حال پرواز است

مانند امواج دریایی بودم که ساحل عشق را در آغوش خود میگیرد

تو را برای خودت میخواهم ، نه برای نیاز خویش !

تو را برای وجود پر مهرت ، قلب عاشقت ، پاکی و صداقتت ، یکرنگی و یکدلی ات

مهربانی ات ، نجیب بودنت
 
 و

آن حرفهای عاشقانه ات میخواهم
 
هیچگاه مثل لحظه ای که در کنار تو هستم شاد نیستم !

لحظه های در کنار تو نبودن لحظه های سرد و بی حوصله ای است
 
همیشه به انتظار آن نشسته ام که دیدار با تو دوباره فرا رسد !
 
عزیزم بیشتر از همه کس دوستت دارم ، و زندگی را با تا خوشبخت میبینم

در آغوش تو بودن یعنی به اوج عشق رسیدن

بوسه هات خیلی شیرینه

دوستدارمعشقم



[ شنبه 92/12/3 ] [ 8:42 عصر ] [ مسافر ]

نظر