تو را آسان نیاوردم به دست
ای از عشق پاک من همیشه مست ، من تو را آسان نیاوردم به دست
♥
من تو را آسان نیاوردم به دست
♥
بارها این کودک احساس من ، زیر باران های اشک من نشست
♥
من تو را آسان نیاوردم به دست
♥
در دل آتش نشستن ، کارآسانی نبود
♥
راه را بر اشک بستن ، کار آسانی نبود
♥
با غروری هم قد و بالای بام آسمان
♥
بارها در خود شکستن ، کار آسانی نبود
♥
بارها این دل به جرم عاشقی ، زیر سنگینی بار غم شکست
♥
من تو را آسان نیاوردم به دست
♥
در به دست آوردنت ، بردباریها شده
♥
بیقراری ها شده ، شب زنده داری ها شده
♥
در به دست آوردنت ، پایداری ها شده
♥
با ظلم و جور روزگار ، سازگاری ها شده
♥
ای از عشق پاک من همیشه مست ، من تو را آسان نیاوردم به دست
♥
من تو را آسان نیاوردم به دست
♥
بارها این کودک احساس من ، زیر باران های اشک من نشست
♥
من تو را آسان نیاوردم به دست
[ سه شنبه 92/11/29 ] [ 4:24 عصر ] [ مسافر ]