وفا
وفا را اینگونه آموختم به زحمت، تلفن را با دستهای لرزان از جیبش در آورد هرچه تلفن را در مقابل صورتش ، عقب و جلو برد ، نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند رو به من کرد و گفت : ببخشید ، چی نوشته ؟ گفتم : همه کسم پیرمرد : الو سلام عزیزم دستش را جلوی تلفن گرفت و با صدای آرام و لبخند به من گفت : همسرمه !!!
تلفن همراه پیرمردی که توی تاکسی کنارم نشسته بود زنگ خورد
[ پنج شنبه 92/11/17 ] [ 2:12 عصر ] [ مسافر ]