داستان کوتاه قدرت مهر پدر
پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید: تو می توانی مرا بزنی یا من تو را ؟ را با خود بردی
پسر جواب داد: من میزنم
پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید
با ناراحتی از کنار پسر رد شد
بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد شاید جوابی بهتر بشنود
پسرم من میزنم یا تو ؟
این بار پسر جواب داد شما میزنی
پدر گفت چرا دوبار اول این را نگفتی ؟
پسر جواب داد تا وقتی دست شما روی شانه من بود عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از شانه ام کشیدی قوتم
[ سه شنبه 92/11/15 ] [ 10:33 صبح ] [ مسافر ]