دلتنگی

 

 

شاید روزی درگذر ازکنارخاطراتمان
به توبگوم که چقدرنامردی
امروز که مهرسکوت را برلبانم بیشتردوست میدارم‎
بـــــــ*اران

 

 

قلب خالیم را با یک تو پر خواهم کرد
تویی که نیستی اما .....‎

با چشمانی منتظر
وقلبی بیقرار
لحظه به لحظه آمدنت رامیشمارم
بـــــــــ*اران

 

 

 

تنها با یک دوستت دارم
پرواز میکنم
از آغوش تو تا بینهایت آسمانها
میبینی شکوه عشق را با ما چه میکند؟
*بـــــــــ*اران*

 

 

 

من آخرین فصل زمینم‎
بارانی ترازبهار‎
تشنه ترازتابستان‎
غم انگیزترازپاییز‎
سردتراززمستان‎
من فصل تنهایی یک عاشقم
بــــ*اران

 

 

 

من زندگی بدون تورا نمی خواهم
این حس خالی بدون ازتورانمی خواهم ‎
احساس میکنم درختی خشکیده ام ‎
درست شبیه مرده ای ‎
که نفس میکشد‎
درتابوت تن ‎
و با چشمانی باز ‎
تورانظاره میکند
من زندگی بدون تورا نمی خواهم
بــــــــــــ*اران



[ دوشنبه 92/11/7 ] [ 7:12 عصر ] [ مسافر ]

نظر