رمان الهه شرقی
رمان الهه شرقی اثر رویا خسرونجدی
بخشی از این رمان :
تمام اندامش به شدت می لرزید، حتی با فشار دندانهایش نمی توانست لرزش محسوس لبهایش را مهار کند.
انعکاس کلمه ی ((برگشته)) همچنان در مغزش می پیچید و سرش را به دوران می انداخت. به زحمت بر خود مسلط شد و آرام و لرزان به سوی اتاقش رفت، در را گشود و خود را بر روی تخت انداخت. چشمهایش را چندین بار باز و بسته کرد. او واقعاً در اتاقش بود. نه خواب بود و نه خیال و جمله ای که شاید بارها در عالم واقع می شنید (( یعنی واقعاً او برگشته بود؟)) هر جند نمی توانست باور کند ولی حقیقت داست. او بالاخره بازگشته بود،اما چرا حالا؟ و آیا این بازگشت آن گونه که پیش از اینها تصورش را می کرد او را خوشحال می نمود؟ مدتها بود که دیگر انتظارش را نمی کشید.
دانلودرمان الهه شرقی
[ دوشنبه 92/10/2 ] [ 8:16 عصر ] [ مسافر ]