چشم های خیس پر از اشک در تنهایی عشق
پروانه احساسم در دام عنکبوتی افتاده است
عنکبوت سیر است
پروانه دلم نه میتواند پرواز کند نه بمیرد
خدایا مرا ببخش......
بخاطر همه درب هایی که کوبیدم ودرب خانه تو نبود
من چک نویس احساسات تو نیستم
دوست دارم هایت راجای دیگری تمرین کن
چقدر احمقانه است از یک قهوه ی تلخ انتظار فال شیرین داشتن …
.
.
.
.
.
خدایا یا فریاد گلویم را بگیر یا بغض گلویم را …
هر کدام راه دیگری را بسته اند!!!!!
از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس
این مسیر بدون برگشت که واسم هیچ آشنا نیست
میخوام آرامش بگیرم من که تو غصه اسیرم
حق من نیست مثل سایه توی تنهایی بمیرم
[ پنج شنبه 92/7/18 ] [ 12:43 عصر ] [ مسافر ]