سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اینجوری نگام نکن

 

اینجوری نگام نکن دردو تو چشام نکن

اینجوری نگام نکن با نگات صدام نکن

اینطوری نزن به شیشه دلم میشکنه

یا اگه میشکنیش تو اینطوری رهام نکن

اینجوری نگام نکن با نگات صدام نکن

اینجوری نگام نکن دردو تو چشام نکن

من اسیر عشق پاکم واسه تو ذره ای خاکم

اگه جونمو بگیری واسه تو بازم هلاکم

پر زدم تا عشق پاکو توی چشمای تو دیدم

جمله دوست دارم رو از لبای تو شنیدم

اینطوری نگام نکن دردو تو چشام نکن

اینطوری نگام نکن با نگات صدام نکن

♥ دوستدارم با تمام وجودم



[ پنج شنبه 92/11/24 ] [ 12:41 عصر ] [ مسافر ]

نظر

دیدگاه ما

زوجی جوان به تازگی در محله ای نقل مکان کردند

شوهرش نگاهی به پنچره کرد ولی چیزی نگفت 

هر وقت که آن همسایه رخت ها را برای خشک شدن پهن می کرد

زن جوان همان جملات را تکرار می کرد

تقریبا یک ماه بعد از آن جریان  

زن جوان زمانی که رخت هایی بسیار تمیز را روی طناب دید تعجب کرد و به همسرش گفت

نگاه کن

آن همسایه بالآخره فهمید که چطور رخت ها را بشوید


نمیدانم از چه کسی یاد گرفته

همسرش در پاسخ گفت

من امروز صبح زودتر بیدار شدم و پنجره ها را تمیز کردم

زندگی نیز چنین است

دیدگاهی که ما نسبت به دیگران داریم به  پاکی و شفافیت پنجره ای

بستگی دارد که ما از ورای آن نگاه می کنیم 

شاید ایده ی بدی نباشد اگر قبل از اینکه هرگونه انتقادی کنیم

ببینیم آیا افکار و ذهن ما برای دیدن خوبی های افراد قبل از  قضاوت در مورد آن ها آماده است یا نه  

راستی ... نزدیک بود فراموش کنم

امروز چقدر شفاف تر از دیروز به نظر می رسی

من چطور ... ؟



[ پنج شنبه 92/11/24 ] [ 12:41 عصر ] [ مسافر ]

نظر

منتظر

امشب دوباره غرق در تمنای دیدنت

سرمه ی انتظار به چشمانم میکشم

امشب دوباره تو را گم کرده ام

میان آشفته بازار افکار مبهمم

توی کوچه های بی عبور پاییزی

دستان گرمت را ... نگاه مهربانت را ... شانه های بی انتهایت را

منتظر نشسته ام



[ پنج شنبه 92/11/24 ] [ 12:40 عصر ] [ مسافر ]

نظر

درحوالی دلواپسی


هر بامداد

با نوک مداد

می نویسی

که دست هایی که از پُشت دلواپسی می آیند

باردار فردایند

و سکوت

ارمغان دست های بارانی تو می شود

با کوچه که همگام می شوی

این غریبه مهربان می شود با راه

با نشئه های عاشقانه

حوصله ام سر می رود

به خودت امید می دهی

هم و همه را می کاری

همهمه که می شود

نوک مداد می شکند



[ پنج شنبه 92/11/24 ] [ 12:40 عصر ] [ مسافر ]

نظر

انتظار



[ چهارشنبه 92/11/23 ] [ 8:48 عصر ] [ مسافر ]

نظر

یک نفر در همین نزدیکی ها ...

یک نفر در همین نزدیکی ها

چیزی

به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است

خیالت راحت باشد

آرام چشم هایت را ببند

یک نفر برای همه نگرانی هایت بیدار است

یک نفر که از همه زیبایی های دنیا

تنها تو را باور دارد



[ چهارشنبه 92/11/23 ] [ 8:48 عصر ] [ مسافر ]

نظر

قسمت

مثل اون لب های بسته که دیگه حرفی ندارم

مثل این دست های بی جون که به هم پناه میارن

مثل اون خاطره ای که تو نگاه آینه مرده

مثل اون ترانه ای تورو یاد من آورده

خسته ام خسته ی خسته

خسته از ندیدن تو

چرا قسمتم نمی شه لحظه رسیدن تو

مثل قطره های بارون که تو چنگ ابر اسیرن

یا شقایق های تشنه که بدون آب می میرن

یا مث روزهای برفی که تن آفتاب و می خوان

مثل خاطرات کهنه  که به یاد تو نم یاد

خسته ام خسته ی خسته

خسته از ندیدن تو

چرا قسمتم نمی شه لحظه رسیدن تو



[ چهارشنبه 92/11/23 ] [ 8:47 عصر ] [ مسافر ]

نظر

عشق در قلب ما

هر شب مرا با خود میبری

میبری به جایی که تاریک است و روشنایی آن تویی

هرشب مرا به اوج میبری ، میرسیم به جایی که نگاهت همیشه آنجا بود

ما یکی شده ایم با هم ، همیشگی شده عشقمان، بگو از احساست برای من

همیشه میگویم تو تا ابد برایم یکی هستی

یکی که عاشقانه دوستش دارم ، یکی که برایم یک دنیاست

دنیای زیبایی که درون آنم

ببین یک دیوانه دائم نگاهش به چشمان توست ، من همانم

ببین که حالم ، حال همیشگی نیست ، اینجا ، همین جایی که

هستی باش ، که قلبم بدون تو زنده نیست

ما عاشقانه مانده ایم برای هم ، من برای تو هستم و تو برای من

تمام نگاهت را هدیه کن به چشمان عاشق من

هر زمان فکر بی تو بودن میکنم نفسم میگیرد

اگر نباشی قلبم بی صدا میمیرد ، مثل حالا باش

مثل حالا عاشقانه دوستم داشته باش ، نه اینکه فردا بیاید و  بیخیال ما باش

گفته بودم که با تو نفس میگیرم

گفته بودم با تو در این زندگی تنها رنگ عشق را میبینم

رنگی به زیبایی چشمانت

اگر دست خودم بود دنیا را فدا میکردم برای همیشه داشتنت

تو را با هیچکس عوض نمیکنم ، عشقت را همیشه

در قلبم میفشارم و به داشتنت افتخار میکنم

تو را که دارم دیگر تنهایی را در کنارم احساس نمیکنم

غم به سراغم نمی آید و دیگر به جرم شکستن اعتراف نمیکنم

ما یکی شده ایم با هم ، گرمای زندگی با تو بیشتر میشود

و اینجاست که دیوانه میشود از عشقت دل عاشق من



[ چهارشنبه 92/11/23 ] [ 8:47 عصر ] [ مسافر ]

نظر

دلایلی که باعث میشه تو دختری رو دوست داشته باشی

چتر حمایت او را احساس می کنی                             زمانی که خواهر توست

گرمای محبت او را احساس می کنی                         زمانی که دوست توست

هیجان و عشق او را احساس می کنی                     زمانی که عاشق توست

از خود گذشتگی او را احساس می کنی                    زمانی که همسر توست

پرستش وایثار او را احساس می کنی                          زمانی که مادر توست

دعای خیر او را احساس می کنی                        زمانی که مادر بزرگ توست

و باز هنوز او استقامت دارد

قلب او بسیارظریف و شکننده است

بسیار شوخ وشیطان

بسیار فریبا

بسیار بخشنده

بسیار خوش آهنگ

او یک زن است

او یک زندگی است

به او احترام بگذار و به او عشق بورز



[ چهارشنبه 92/11/23 ] [ 8:46 عصر ] [ مسافر ]

نظر

احساس

این چه احساسیه که من و تو مثل همیم

از همه دنیا جدا

نه زیادیم و نه کمیم

دارم حست میکنم

لحظه لحظه با منی

تو تموم لحظه هام تو هوا پر میزنی

دارم حست میکنم توی بیداری و خواب

دل واسه تو می زنه با یک دنیا تب و تاب

این چه احساسیه که بی تو آروم ندارم

حتی وقتی با منی باز تورو کم میارم

دارم حست میکنم

خیلی نزدیکی به من

خودتو نشون بده

عاشقونه حرف بزن

دارم حست میکنم مثل روزای قدیم

هنوزم کوچه ی عشقو من و تو خوب بلدیم

این چه احساسی که بی تو آروم ندارم

حتی وقتی با منی باز تورو کم میارم

این چه احساسیه که واسه من مقدسی

تا دلم تورو میخواد تو به دادم میرسی

دارم حست میکنم

لحظه لحظه با منی

تو تموم لحظه هام تو هوام پر میزنی

دارم حست میکنم توی بیداری و خواب

دل واسه تو میزنه با یک دنیا تب و تاب



[ چهارشنبه 92/11/23 ] [ 8:46 عصر ] [ مسافر ]

نظر