سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گیر دادن رستم به سهراب

گیر دادن رستم به سهراب:

چنین گفت رستم به سهراب یل
که من آبرو دارم اندر محل

مکن تیز و نازک دو ابروی خود
دگر سیخ سیخی مکن موی خود

شدی در شب امتحان گرم چت
برو گمشو ای خاک عالم سرت

اس ام اس فرستادنت بس نبود
که ایمیل و چت هم به ما رو نمود


رها کن تو این دخت افراسیاب
که مامش تو را می نماید کباب

گر سر به سر تن به کشتن دهیم
دریغا پسر، دست دشمن دهیم

چو شوهر در این مملکت کیمیاست
ز تورانیان زن گرفتن خطاست

خودت را مکن ضایع از بهر او
به درست بپرداز و دانش بجو


در این هشت ترم، ای یل باکلاس
فقط هشت واحد نمودی تو پاس

تو کز درس و دانش گریزان بدی
چرا رشته ات را پزشکی زدی؟

من از گور بابام پول آورم؟
که هر ترم شهریه ات را دهم

من از پهلوانان پیشم پسر
ندارم به جز گرز و تیغ و سپر

چو امروزیان وضع من توپ نیست
بود دخل من هفده و خرج بیست

به قبض موبایلت نگه کرده ای؟
پدر جد من را درآورده ای


سفرها روم بنده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیش

مقصر در این راه تهمینه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود

منبع:http://funnyfriends.mihanblog.com/


[ چهارشنبه 93/2/31 ] [ 12:53 عصر ] [ مسافر ]

نظر